رازقیلغتنامه دهخدارازقی . [ زِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به رازق . || ضعیف . (اقرب الموارد). سست و ضعیف از هر چیزی . (منتهی الارب ).
رازقیلغتنامه دهخدارازقی . [ زِ ] (اِ) زنبق سفید. (برهان ) (ناظم الاطباء). زنبق . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 170). || سوسن سفید. (برهان ) (ناظم الاطباء) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 170). یک قسم گلی است سفید و بغایت خوشبو. (ناظ
رازقیفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) گلی سفید، کوچک، پرپر، و خوشبو که از آن عطر میگیرند۲. (زیستشناسی) نوعی انگور با دانههای ریز.۳. [قدیمی] خمر؛ شراب.
رازقیفرهنگ فارسی معین( ~.) (اِ. ص .) 1 - نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم می گیرند. 2 - نوعی انگور که دانه های ریز دارد.
روزکیلغتنامه دهخداروزکی .[ زَ ] (اِ مرکب ) از: روز + کاف تصغیر + یای وحدت . یک روزی . یک زمان اندکی . (ناظم الاطباء) : چون بریدند روزکی دو سه راه توشه ای را که داشتندنگاه . نظامی .اما نه هنوز روزکی چندمیباید شد بوعده خرسند.<
روزکیلغتنامه دهخداروزکی .[ زَ ] (اِخ ) نام محلی است . شاه طهماسب صفوی اکراد آنجا را به تنکابن گیلان انتقال داد. (از سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 23 و ترجمه ٔ آن ص 45).
کرم رازقیلغتنامه دهخداکرم رازقی . [ ک َ م ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ابن البیطار گمان می کند رازقی سوسن ابیض است ، یعنی یاس و چنین نیست چه یاس مضاعف یعنی پُرپَر نیست و کرم رازقی همان گل رازقی امروز است که آن را به گل یاس پیوند کنند و شبیه به رز است و از آن رو آن را کرم رازقی نام داده اند و در
گل رازقیلغتنامه دهخداگل رازقی . [ گ ُ ل ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از گلهای بسیار معطر و خوشبوست که به سوسن سفید معروف است . رجوع به رازقی شود.
رازقیةلغتنامه دهخدارازقیة. [ زِ قی ی َ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کتان سفید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: کساه رازقیة. (اقرب الموارد). || می . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کرم رازقیلغتنامه دهخداکرم رازقی . [ ک َ م ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ابن البیطار گمان می کند رازقی سوسن ابیض است ، یعنی یاس و چنین نیست چه یاس مضاعف یعنی پُرپَر نیست و کرم رازقی همان گل رازقی امروز است که آن را به گل یاس پیوند کنند و شبیه به رز است و از آن رو آن را کرم رازقی نام داده اند و در
گل رازقیلغتنامه دهخداگل رازقی . [ گ ُ ل ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از گلهای بسیار معطر و خوشبوست که به سوسن سفید معروف است . رجوع به رازقی شود.
سمن ساواژهنامه آزاد"سمن "(SAMAN) همان گل رازقی و " سا" پسوند شباهت است. "سمن سا" به معنی شبیه گل رازقی نامی دخترانه است. که در مجموع زیبا و خوشبو چون گل رازقی معنی می دهد.
خزریلغتنامه دهخداخزری . [ خ َ ] (اِ) نام میوه ای است : رازقی و ملاحی و خزری بوزری و گلابی و شکری .نظامی .
سمنفرهنگ نامها(تلفظ: saman) نام گیاهی (رازقی) ، یاسمن ؛ (در قدیم) (به مجاز) چهرهی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش .
نوربخشلغتنامه دهخدانوربخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) روشنی دهنده . روشنی بخشاینده . (ناظم الاطباء) : مدبر همه خلق است و کردگار جهان ضیادهنده ٔ شمس است و نوربخش قمر. فرخی .چون کف تو رازقی است نورده و نوربخش نان سپید فلک آب سیاه است و سم
رازقیةلغتنامه دهخدارازقیة. [ زِ قی ی َ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کتان سفید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: کساه رازقیة. (اقرب الموارد). || می . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کرم رازقیلغتنامه دهخداکرم رازقی . [ ک َ م ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ابن البیطار گمان می کند رازقی سوسن ابیض است ، یعنی یاس و چنین نیست چه یاس مضاعف یعنی پُرپَر نیست و کرم رازقی همان گل رازقی امروز است که آن را به گل یاس پیوند کنند و شبیه به رز است و از آن رو آن را کرم رازقی نام داده اند و در
گل رازقیلغتنامه دهخداگل رازقی . [ گ ُ ل ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از گلهای بسیار معطر و خوشبوست که به سوسن سفید معروف است . رجوع به رازقی شود.