لغتنامه دهخدا
رقاء. [ رَق ْءْ ] (ع مص ) ایستادن آب چشم و خون . (مهذب الاسماء). رقوء. خشک شدن اشک و ایستادن آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ایستادن اشک و خون . (یادداشت مؤلف ). خشک شدن اشک و ایستادن و کذلک رقاء الدم . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || برآمدن و بلند گردیدن عرق . رقوء.