سرنشینلغتنامه دهخداسرنشین . [ س َ ن ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) شخصی که در سفر بالای استریا شتر نشیند اعم از اینکه مرد باشد یا زن . (آنندراج ). مسافری که بر بالای بار ستور یا ارابه نشیند. مسافری که بر ستوری اجیر یا کشتی یا راه آهن و اتومبیل کرایه و امثال آن باشد. (یادداشت مؤلف )
سرنشینفرهنگ فارسی عمید۱.مسافری که در وسیلۀ نقلیه اعم از اتومبیل، هواپیما و امثال آنها نشسته باشد.۲. [قدیمی] مسافری که میان قافله بر اسب یا استر سوار بوده.
سرنشینفرهنگ فارسی معین(سَ. نِ) (ص فا.) 1 - مسافر. 2 - آن که سوار درشکه ، اتومبیل ، هواپیما و غیره شود.
سُرخوردگی سرنشینsubmariningواژههای مصوب فرهنگستانلیز خوردن سرنشین از قسمت کمری کمربند ایمنی متـ . سُرخوردگی
خودروِ تکسرنشینsingle occupant vehicle, SOVواژههای مصوب فرهنگستانخودروی که سرنشین آن فقط راننده است
هواگَرد بیسرنشینunmanned aircraftواژههای مصوب فرهنگستانهواگَردی که در انجام مأموریتهای مختلف نظامی بهصورت خودکار یا از راه دور هدایت میشود
سُرخوردگی سرنشینsubmariningواژههای مصوب فرهنگستانلیز خوردن سرنشین از قسمت کمری کمربند ایمنی متـ . سُرخوردگی
فضاپیماspacecraftواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای با سرنشین یا بدون سرنشین برای پرواز به خارج از جوّ زمین
خط خودروِ چندسرنشینhigh occupancy vehicle laneواژههای مصوب فرهنگستانخط عبور واقع در خیابان یا بزرگراه که خاص تردد خودروهای چندسرنشین است
خودروِ تکسرنشینsingle occupant vehicle, SOVواژههای مصوب فرهنگستانخودروی که سرنشین آن فقط راننده است
خودروِ چندسرنشینhigh occupancy vehicleواژههای مصوب فرهنگستانخودروی که دارای تعداد مسافر کافی برای استفاده از خط عبور مخصوص خودروهای پرسرنشین باشد
سامانۀ هواگَرد بیسرنشینunmanned aircraft systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ بهکاررفته در هواگَردهای بیسرنشین برای هدایت و واپایش عملکرد آنها