قضیةلغتنامه دهخداقضیة. [ ق َ ضی ی َ ] (ع مص ) دارای همه ٔ معانی قَضْی و قضاء است . قضی یقضی قضیاً و قضأاً و قضیةً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَضْی و قضاء شود. || (اِ) مطلوب و مراد. || حکم وامر. (ناظم الاطباء). فرمان . (منتهی الارب ). || فتوا. || دلیل . || داستان و حکایت . نقل و
دُماسبcauda equinaواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهرشتههای عصبی که از انتهای مخروط نخاعی به پایین میروند
قذة قذةلغتنامه دهخداقذة قذة. [ ق ُذْ ذَ ق ُذْ ذَ ] (ع اِ مرکب ) کلمه ای که کودکان تازی در بازی گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به قذان قذان شود.
چکیدهلغتنامه دهخداچکیده . [ چ َ / چ ِ دَ ] (ن مف )هر نوع مایع به قطرات فروریخته شده . آب یا خون یا هرمایع دیگر که قطره قطره از جایی یا برجایی ریخته و افتاده باشد. رجوع به چکیدن شود. || مقطر وتقطیر شده و بیرون تراویده . (ناظم الاطباء). هر چیز که شیره و عصاره ٔ
قضيةدیکشنری عربی به فارسیکار , امر , کاروبار , عشقبازي(با جمع هم ميايد) , بر امد , پي امد , نشريه , فرستادن , بيرون امدن , خارج شدن , صادر شدن , ناشي شدن , انتشار دادن , رواج دادن , نژاد , نوع , عمل , کردار , اولا د , نتيجه بحث , موضوع , شماره
قضیة بلوخBloch theoremواژههای مصوب فرهنگستان[ژئوفیزیک] قضیهای مبتنی بر اینکه هر موج الکترونیکی در یک شبکة بلوری متناوب را میتوان با یک تابع بلوخ نمایش داد [فیزیک] قضیهای که میگوید تابع موج الکترون پتانسیلهای دورهای را میتوان با تابع بلوخ توصیف کرد
قضیة تکمداریmonoderomy theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای در آنالیز مختلط مبنیبراینکه ادامة تحلیلی یک تابع در امتداد خمهای همجا یکی است
محیطهلغتنامه دهخدامحیطه . [ م ُ طَ ] (غ ص ) محیطة.- قضیه ٔمحیطه ؛ قضیه ٔ محیط. رجوع به محیط و رجوع به قضیه شود.
قضیة امکانناپذیری اَروArrow's impossibility theorem, general possibility theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای که اثبات میکند که هیچ فرایند کاملی وجود ندارد که براساس آن بتوان با همافزایی رتبهبندیهای فردی در قبال گزینههای مختلف به رتبهبندی جمعی یا اجتماعی این گزینهها دست یافت
قضیة بزرگ پیکارPicard's great theorem, Picard’s big theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای در آنالیز مختلط مبنی بر اینكه تحدید یك تابع تحلیلی به هر همسایگی از یك نقطة تكین اساسی آن تابع، همة مقادیر به استثنای احتمالاً یك مقدار را اختیار میكند
قضیة بلوخBloch theoremواژههای مصوب فرهنگستان[ژئوفیزیک] قضیهای مبتنی بر اینکه هر موج الکترونیکی در یک شبکة بلوری متناوب را میتوان با یک تابع بلوخ نمایش داد [فیزیک] قضیهای که میگوید تابع موج الکترون پتانسیلهای دورهای را میتوان با تابع بلوخ توصیف کرد
قضیة تکمداریmonoderomy theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای در آنالیز مختلط مبنیبراینکه ادامة تحلیلی یک تابع در امتداد خمهای همجا یکی است
تقضیةلغتنامه دهخداتقضیة.[ ت َ ی َ ] (ع مص ) تمام برآوردن حاجت . (تاج المصادر بیهقی ). حاجت تمام بگزاردن . (زوزنی ). رسیدن بحاجت کسی و روا کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || قاضی فرا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). قاضی گردانیدن سلطان کسی را. (منتهی الارب ) (آنندر