لودیلغتنامه دهخدالودی . (اِخ ) (امرای ...) نام سلسله ای که پس از هجوم امیر تیمور به هند در سال 801 هَ . ق . بعد از سلسله ٔ تغلقیه روی کار آمد و با هجوم بابر از میان رفت . اسامی امرای این سلسله چنین است : بهلول لودی (855 هَ .
لودگیلغتنامه دهخدالودگی . [ ل َ / لُو دَ / دِ ] (حامص ) صفت لوده . کار لوده . ظرافت . مزاح . مزّاحی . مسخرگی . و فرق لودگی و مسخرگی آن است که مسخره کارش چون شغلی است و لوده تنها برای لذت خود و دیگران لودگی کند. چکگی . || بددهن
لودیانهلغتنامه دهخدالودیانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام موضعی میان سهرند (سرهند) و شاه جهان آباد هندوستان .
تاتارخان لودیلغتنامه دهخداتاتارخان لودی . (اِخ ) یکی از امرای بزرگ سلطان بهادرخان که بدست سپاه میرزا هندال از امراء لشکر همایون شاه کشته شد. (رجوع به تاریخ شاهی ص 135 شود).
اسکندرشاه لودیلغتنامه دهخدااسکندرشاه لودی . [ اِ ک َ دَ هَِ ] (اِخ ) یکی از ملوک هندوستان . وی در سنه ٔ 895 هَ . ق . پس از وفات پدر خود سلطان بهلول لودی بر تخت فرمانفرمائی جلوس کرد. و اولین کس از ملوک اسلامیه ای که شهر اگره را پایتخت قرار داد او بود. و در همین شهر یک ق
ابراهیم لودیلغتنامه دهخداابراهیم لودی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) آخرین ِ پادشاهان سلسله ٔ لودی در اکره و دهلی . و این سلسله اصلاً افغانی بوده اند. ابراهیم در سال 915 هَ .ق . پس از وفات پدر خود اسکندر شاه لودی در اکره جلوس کرد و پس از 16 سال
تاج خان لودیلغتنامه دهخداتاج خان لودی . [ ن ِ ] (اِخ ) از بزرگان هند در عهد شیرشاه در اکبرنامه ج 1 ص 148 آمده : «... فرید پسر او (حسن بن ابراهیم ) از زیاده سری و بدنهادی پدر خود را رنجانیده جدا شد، و مدتی از نوکران تاج خان لودی بود..
اسلام خانلغتنامه دهخدااسلام خان . [ اِ ] (اِخ ) سلطان شه لودی . در ایام خضرخان اسلام خان خطاب داشت ، از امرای عهد سلطان ابراهیم لودی و همایون شاه . رجوع بفهرست تاریخ شاهی (معروف بتاریخ سلاطین افاغنه ) تألیف احمد یادگار چ کلکته 1358 هَ . ق . شود.
داودخانلغتنامه دهخداداودخان . [ وو ] (اِخ ) از امیران اعظم همایون است بعهد سلطان ابراهیم لودی از سلاطین افاغنه ٔ هند. (تاریخ شاهی ص 84).
لاذنلغتنامه دهخدالاذن . [ ذَ ] (اِخ ) (شیخ ...) امام ِ سلطان اسکندر لودی از سلاطین هند در قرن هشتم هجری . (تاریخ شاهی ص 63).
دولت خانلغتنامه دهخدادولت خان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دولت خان لودی . یازدهمین و آخرین از سلاطین تغلقیه هند (در سال 815 هَ .ق ). (یادداشت مؤلف ).
لودیانهلغتنامه دهخدالودیانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام موضعی میان سهرند (سرهند) و شاه جهان آباد هندوستان .
دودآلودیلغتنامه دهخدادودآلودی . (حامص مرکب ) حالت دودآلود. تیره و دودناک شدن . دودگرفتگی . دودزدگی . رجوع به دودآلود شود.
تاتارخان لودیلغتنامه دهخداتاتارخان لودی . (اِخ ) یکی از امرای بزرگ سلطان بهادرخان که بدست سپاه میرزا هندال از امراء لشکر همایون شاه کشته شد. (رجوع به تاریخ شاهی ص 135 شود).
تاج خان لودیلغتنامه دهخداتاج خان لودی . [ ن ِ ] (اِخ ) از بزرگان هند در عهد شیرشاه در اکبرنامه ج 1 ص 148 آمده : «... فرید پسر او (حسن بن ابراهیم ) از زیاده سری و بدنهادی پدر خود را رنجانیده جدا شد، و مدتی از نوکران تاج خان لودی بود..
خشم آلودیلغتنامه دهخداخشم آلودی . [ خ َ / خ ِ ] (حامص مرکب ) خشمناکی . عصبانیت . (یادداشت بخط مؤلف ).