وبالغتنامه دهخداوبا. [ وَ ] (ع اِ) بیماری عام که آن را مرگامرگی گویند. (دهار) (صراح ) (کشاف اصطلاحات الفنون ). مرگ عام که به سبب فساد هوا به هم رسد. (آنندراج ). پزشکان گفته اند: وبا تباهی باشد که عارض جوهر هوا گردد و آن یا به واسطه ٔ عوارض آسمانی است و یا بر اثر حوادث زمینی مانند آبی که کیفی
وبافرهنگ فارسی عمید۱. بیماری عفونی واگیردار با علائمی چون اسهال و استفراغ شدید، کند شدن نبض، و دردهای عضلانی که معمولاً از طریق آب و سبزیجات آلوده سرایت میکند؛ کلرا.۲. [قدیمی] هر نوع بیماری واگیردار.
گوبیالغتنامه دهخداگوبیا. (هزوارش ، اِ) بر وزن لوبیا، به لغت زند و پازند زبان را گویند، و به عربی لسان خوانند. (برهان ). گوبیا (زبان ) «بندهشن چ یوستی ص 222». در پهلوی گوباک یا گویاک به معنی گویا و گوینده و سخن گوست . رجوع شود به باروچا ص <span class="hl" dir="
وباءلغتنامه دهخداوباء. [ وَب ْءْ ] (ع مص ) آماده کردن . || اشاره کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اشارت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرزومند و مایل گردیدن . (منتهی الارب ): وبأت ناقتی الیه ؛ آزمند و مایل گردید ماده شتر من به سوی آن . (ناظم الاطباء).
وباصلغتنامه دهخداوباص . [ وَب ْ با ] (ع ص ) درخشان رنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). براق اللون . (از اقرب الموارد). || (اِ) ماه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قمر. (از اقرب الموارد).
وباءلغتنامه دهخداوباء. [ وَب ْءْ ] (ع مص ) آماده کردن . || اشاره کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اشارت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرزومند و مایل گردیدن . (منتهی الارب ): وبأت ناقتی الیه ؛ آزمند و مایل گردید ماده شتر من به سوی آن . (ناظم الاطباء).
وباءةلغتنامه دهخداوباءة. [ وَ ءَ ] (ع مص ) وباء. اباء. اباءة. بسیاربیماری گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
وباصلغتنامه دهخداوباص . [ وَب ْ با ] (ع ص ) درخشان رنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). براق اللون . (از اقرب الموارد). || (اِ) ماه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قمر. (از اقرب الموارد).
وباءلغتنامه دهخداوباء. [ وَب ْءْ ] (ع مص ) آماده کردن . || اشاره کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اشارت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرزومند و مایل گردیدن . (منتهی الارب ): وبأت ناقتی الیه ؛ آزمند و مایل گردید ماده شتر من به سوی آن . (ناظم الاطباء).
وباءةلغتنامه دهخداوباءة. [ وَ ءَ ] (ع مص ) وباء. اباء. اباءة. بسیاربیماری گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
زروبالغتنامه دهخدازروبا. [ ] (اِخ ) ابن ماجوه الناعمی الحمصی . یکی از نقله و مترجمین ، از لغات دیگر به زبان عربی . (ابن الندیم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زروبا (زوربا) ابن ماجوه (مانحوه ) الناعمی الحمصی . (تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 89). رجوع به سبک شنا
زوبالغتنامه دهخدازوبا. (هزوارش ، ص ، اِ) به لغت زندو پازند، دزد و راهزن و قطاع الطریق را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هزوارش «زوبا»، «زوبا» ، پهلوی «دژد» (دزد)... قرائت غلط بجای «گوبا» . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
روبالغتنامه دهخداروبا. (اِ) بمعنی روباه تربک است که به عربی عنب الثعلب خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ). تاجریزی . عنب الثعلب . (ناظم الاطباء). حب الفنا. (از برهان قاطع ذیل روباه تربک ). رجوع به روباه تربک و عنب الثعلب وتاجریزی شود. || روباه . (ناظم الاطباء).
شاس لولوبالغتنامه دهخداشاس لولوبا. [ لول ُ ] (اِخ ) فرانسوا، مارکی دو. ژنرال و مهندس فرانسوی . وی بسال 1754 م . در سن سورنن نزدیک مارن تولد و بسال 1833 م . وفات یافت . این ژنرال در سال 1807 م . فرم