لغتنامه دهخدا
استدبار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استدبار امر؛ در آخر کار نگریستن چیزی را که در اوّل آن ندیده بود. (منتهی الارب ). آخر کار را ملاحظه و اندیشه کردن ، از پس دیدن امری که از پیش ندیده بود. || اختیار کردن چیزی را. (از منتهی الارب ). || ضد استقبال . (منتهی الارب ). از پی فراشدن . (تاج ا