لغتنامه دهخدا
اعفاء. [ اِ ] (ع مص ) از گناه درگذشتن . (آنندراج ). عفو کردن . (مصادر زوزنی ). || پاک گردانیدن کسی را از کار و مبرا ساختن : اعفاه عن الامر؛ پاک گردانید او را... (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاک ساختن کسی را از کار. (از اقرب الموارد). || انبوه گردانیدن موی شتر را: اعفیت شعرا