افنیةلغتنامه دهخداافنیة. [ اَ ی َ ] (ع اِ) ج ِ فِناء، بمعنی گرداگرد و پیشگاه فراخ سرای . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
حفنةلغتنامه دهخداحفنة. [ ح َ ن َ ] (ع اِ) یک مشت از طعام . مشتی از گندم و جو و جز آن . یا دو مشت وقتی که هر دو کف بهم آورده باشند. (منتهی الارب ). پری یک مشت . مقداری که در کف دستی فراهم کرده گنجد. چیز اندک . || گو کف . ج ، حفنات : مارمیت اذ رمیت فتنه ای صدهزار
حفنةلغتنامه دهخداحفنة. [ ح ُ / ح َ ن َ ] (ع اِ) کریشک . مغاک . سوراخ . (منتهی الارب ). حفرة. (اقرب الموارد). || پُرِ دو مشت . (اقرب الموارد). || کوه . (منتهی الارب ). ج ، حُفَن .
حفینةلغتنامه دهخداحفینة. [ ح ُ ف َ ن َ ] (اِخ ) مانند جهینه و جفینه نام است . و این مثل بهر سه صورت نقل شده است : و عند حفینة الخبر الیقین . رجوع به جهینه شود.
افنةلغتنامه دهخداافنة. [ اَ ف ِ ن َ ] (ع ص ) ناقه ٔکم شیر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
فناءلغتنامه دهخدافناء. [ ف ِ ] (ع اِ) گرداگرد. ج ، افنیه ، فُنی ّ. (منتهی الارب ). وصید، و آن ساحت پیش سرای است و نیز آنچه از جوانب آن امتداد یابد. ج ، افنیة، فُنی ّ. (از اقرب الموارد). عتبة. جناب . وصید. درگاه . درگه . آستان . آستانه . کریاس . سده . (یادداشتهای مؤلف ) :</sp
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن ناقد، مکنی به ابوالازهر و ملقب به نصیرالدین . وزیر مستنصر خلیفه ٔ عباسی . هندوشاه در تجارب السلف ص 349 ببعد آرد: لقب و کنیه و نام و نسب او شمس الدین ابوالازهر احمدبن محمدبن علی بن احمدبن الناقد