پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پایۀ دستگاه شمارbase of a number systemواژههای مصوب فرهنگستاندر یک دستگاه شمار، عددی طبیعی و بزرگتر از یک که هر عدد طبیعی برحسب توانهای آن با ضرایب صحیح نامنفی نوشته میشود متـ . پایۀ دستگاه اعداد
پایۀ فضای بُرداریbasis of a vector spaceواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای خطی مستقل در یک فضای بُرداری که فضا را تولید میکند
آگهی پیشنماpop-over advertisement, pop-over adواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آگهی که در صفحۀ وِب پیش روی کاربر ظاهر میشود و روی بخشی از صفحۀ جاری را میگیرد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
دگاگاهلغتنامه دهخدادگاگاه . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورخوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج با 182 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، توتون ، حبوب و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
چراگاهلغتنامه دهخداچراگاه . [ چ َ ] (اِمرکب ) مرتع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). جای چریدن ستور. (ناظم الاطباء). دیولاخ . (حبیش تفلیسی ). علفزار. (ناظم الاطباء). چراستان . (محمودبن عمر ربنجنی ). مرعی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). جائی که چارپایان علف خوار چرا کنند. جای چریدن علفخواران . چر
ده پاگاهلغتنامه دهخداده پاگاه . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان همایجان بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری اردکان . سکنه ٔ آن 350 تن می باشد. آب از رودخانه ٔ شش پیر تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
قفاگاهلغتنامه دهخداقفاگاه . [ ق َ ] (اِ مرکب ) آنقدر موضع از پس سر که قفا در آن واقع شود. (آنندراج ) : پشت چو کیمخت سزای درفش چرم قفاگاه سزاوار کفش .میرخسرو (در تعریف مغولان ، از آنندراج ).
ناگاهلغتنامه دهخداناگاه . (ق مرکب ) بی خبر. غفلةً. بغتةً. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بی خبر. دفعةً. فوراً. بیکبار. غافل . (از ناظم الاطباء). ناکاج . فجاءةً. بداهةً. نابیوسان . ناگهان . ناگه . ناگاهان .به ناگه . به ناگاه . به ناگاهان . به ناگهان : شاکر نعمت نبودم