لغتنامه دهخدا
ایتمار.[ ت ِ ] (ع مص ) ائتمار. فرمانبرداری نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || از رأی خود کاری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به رأی خود کار کردن . (ناظم الاطباء). || کنکاش نمودن . از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (ناظم