باعدلغتنامه دهخداباعد. [ ع ِ ] (ع ص ) برابر قریب ، دور. (آنندراج ). ج ، بَعَد. || دورشونده . || هالک . (اقرب الموارد). ظاهراً از بُعد بمعنی هلاک چنانکه در صحاح و غیره آمده است . قال تعالی : الا بعد المدین کما بعدت ثمود. (قرآن 95/11) (از تاج العروس ).- <sp
سمت ـ سرعتنمای نیمرخ بادVAD wind profile, VWPواژههای مصوب فرهنگستاننیمرخ زمان- بلندای بُردار افقی حاصل از روبش (scanning) رادار داپلر با استفاده از الگوریتم/ خوارزمی سمت- سرعتنما
باد صدوبیستروزهbad-i-sad-o-bistroz, wind of 120 daysواژههای مصوب فرهنگستانبادی قوی با منشأ موسمی (monsoon) که در منطقۀ سیستان از سمتهای شمالغرب تا شمال ـ شمالغرب میوزد متـ . باد سیستان seistan
ضرب قویstrong beat, accented beat, down beatواژههای مصوب فرهنگستاننخستین ضرب هر میزان و سومین ضرب میزانهای چهارضربی
قاعدۀ طوقهbead face, bead ledge, bead soleواژههای مصوب فرهنگستانبخشهای تخت ناحیۀ طوقه، بین پاشنه (heel) و پنجه (toe)، که بر روی نشیمن طوقه قرار میگیرد
بعدلغتنامه دهخدابعد. [ ب َ ع َ ] (ع اِ) ج ِ باعِد مثل خادم و خدم ، یقال : ما انت منابِبَعَدِ و ما انتم منا بِبَعِدِ. ایضاً. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به باعد شود. || بُعْدْ. (اقرب الموارد). || دور. منزل بَعَد. (منتهی الارب ). بعید. (از اقرب الموارد) .
بعدلغتنامه دهخدابعد. [ ب َ ع َ ] (ع ص ، اِ) بُعد.بعید. گویند: منزل بَعَد؛ یعنی بعید. (از اقرب الموارد). منزل دور. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).- تنح غیر بَعَد ؛ یعنی : نزدیک شو. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).|| ج ِ باعد مانند خادم و خدم . (از اقرب الموا
نطنطةلغتنامه دهخدانطنطة. [ ن َ ن َ طَ ](ع مص ) سفر دور کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). نطنطالرجل ؛ باعد سفره . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || دور شدن زمین . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نطنطالارض ؛ بعدت . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || دراز کشیدن چیزی
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) عمارةبن ابی الحسن علی بن زیدان یمنی مذحجی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابومحمد و معروف به فقیه یمانی یا یمنی . از شاعران و فقهای یمن است . وی در دربار خلفای فاطمی مصر و سپس صلاح الدین ایوبی میزیسته . او راست : 1</
بعدلغتنامه دهخدابعد. [ ب ُ ](ع اِ مص ) ضد قرب . دوری . (از اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (غیاث ) (واژه های نو فرهنگستان ).- بعداً له ؛ یقال : بعداً له ؛ یعنی دور گرداند او را خدا و هلاکی باد او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). هلاکت و دوری
متباعدلغتنامه دهخدامتباعد. [ م ُ ت َع ِ ] (ع ص ) دور. (آنندراج ). دور و بعید. (ناظم الاطباء). مؤنث آن متباعدة : و حرکات متقاربه ومتباعده و مراتب اوتار و مدارج و تراکیب اوزان و الحان نشان کرد. (سندبادنامه . ص 65). || غایب و غیر حاضر. (نا
تباعدلغتنامه دهخداتباعد. [ ت َ ع ُ ] (ع مص )از یکدیگر دور شدن . (زوزنی ). دور شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). از همدیگر دور شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). ضد تقارب . (اقرب الموارد). دوری . (ناظم الاطباء). || دور از حقیقت . دوراز واقع. دروغ گونه : نظم