مستقلاًلغتنامه دهخدامستقلاً. [ م ُ ت َ ق ِل ْ لَن ْ ] (ع ق ) به استقلال . بالاستقلال . مستقلانه . منفرداً و بطور تنهایی و بدون شرکت دیگری . بالانفراد. و رجوع به مستقل و استقلال شود.
لاگیدلغتنامه دهخدالاگید. (اِخ ) بطالسه . نام سلسله ای که پسر لاگس سردار اسکندر و والی بالاستقلال مصر پس از فوت وی تأسیس کرد. (اصل کلمه لاگید است و گاف یونانی درزبان فرانسوی به «ژ» تبدیل میشود، بدین جهت این سلسله را لاژید نیز گفته اند) (ایران باستان ج 3 ص <spa
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن صدقه ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدوله . پدر او وزیر المسترشد بود و نخستین کس از بنی صدقه بود که به وزارت رسید و لقب جلال الدوله داشت . این علی بن حسن همیشه نایب پدر خود در وزارت بود و هیچگاه بالاستقلال وزیر نشد. او را خطی خوش بود و
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین .[ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن ملک غیاث الدین هفتمین از ملوک آل کرت . وی به سال 732 هَ . ق . پس از برادر خود ملک حافظ در هرات به امارت نشست و چون سلطان ابوسعید بهادرخان درگذشت ملک معزالدین بالاستقلال قدرتی یافت و خطبه به نام خ