لغتنامه دهخدا
تبصبص .[ ت َ ب َ ب ُ ] (ع مص ) تبصبص فلان ؛ تملق کردن وی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). تبصبص سگ ؛ دم جنبانیدن آن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دم جنبانیدن سگ و چاپلوسی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دم بزمین زدن و چاپلوسی کردن . (فرهنگ نظام ).