بتنیلغتنامه دهخدابتنی . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) پتنی . جمال اﷲ هندی بتنی منسوب به پتنه از شهرهای هند. وی در 1501 م . در نهر والی گجرات بدنیا آمد و در مکه درس خواند و سپس به طریقه ٔ قادریه و سعدیه داخل گردید و در درگاه اکبرشاه مقامی یافت و سرانجام به قتل رسید. اورا
بثنیلغتنامه دهخدابثنی . [ ب َ ث َ ] (اِخ ) نضربن محرزبن بعیث بثنی از نواحی دمشق ، و از رواة حدیث بود. (از معجم البلدان ).
بطنیلغتنامه دهخدابطنی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بطن ، شکم . || مادری ، مقابل صلبی : برادر بطنی . خواهر بطنی .
بطنیلغتنامه دهخدابطنی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بطن ، شکم . || مادری ، مقابل صلبی : برادر بطنی . خواهر بطنی .
بطنیواژهنامه آزادبطنی:"با فبتح ب " چیزی که دارای شکل شکم مانند باشد ، درحقیقت نوع ظرف آبگیر که شبه آفتابه است اما ازنظرشکلی گرد وداری لوله ونسبت به آفتابه های معمولی تو دار تر است و بدون دسته می باشد . این نوع آفتابه ها معمولا ازمواد آلومینیم ساخته می شود .
خواهر بطنیلغتنامه دهخداخواهر بطنی . [ خوا / خا هََ رِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواهر امی . خواهر مادری . خواهری که از طرف مادر با شخص یکی باشد.