بهخاطرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ید] بهخاطر تحتالحمایۀ، درسایۀ محضاًلله، برای خدا، بهخاطر خدا
زاد خاطرلغتنامه دهخدازاد خاطر. [ دِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) زائیده ٔ خاطر. رجوع به زاده ٔ خاطر شود.