بزازلغتنامه دهخدابزاز. [ ب َزْ زا ] (اِخ ) شهرکیست میان مذار و بصره در کنار شهر میسان . (از معجم البلدان ).
بزازلغتنامه دهخدابزاز. [ ب َزْ زا ] (ع ص ، اِ) جامه فروش ، چرا که بَزّ بعربی جامه را گویند. (از غیاث اللغات از کشف و مؤید). جامه و متاع فروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جامه و متاع فروش و آنکه پارچه های پنبه ای مانند چیت وچلوار و جز آن می فروشد. (ناظم الاطباء) :