خیلانلغتنامه دهخداخیلان . [ خ َ ی َ ](ع مص ) گمان بردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خیل و خَیل . خیلة. خَیلة خال .مخیلة. مخالة. خیلولة. رجوع به این مترادفات شود.
دیاخیلونلغتنامه دهخدادیاخیلون . [ خ َ ] (معرب ، اِ) دیاخلیون .رجوع به دیاخلیون و نیز رجوع به دزی ج 1 ص 480 شود.