بیدفاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ع، عقیم، عاجز، علیل، مضطر تنها، بیچاره، درمانده، بیکس مظلوم، بیگناه ضعیف بیثمر پیر بیهوش، بیحس درمانده، خسته حیران، متزلزل، نامصمم ناموفق دفاعنشده، ناامن
self-defenseدیکشنری انگلیسی به فارسیدفاع شخصی، خود پد افند، تحصن، دفاع از نفس، دفاع از خود یا اموال خود
بلادفاعلغتنامه دهخدابلادفاع . [ ب ِ دِ ] (ع ص مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + دفاع ) بدون دفاع . (فرهنگ فارسی معین ). بی دفاع . رجوع به دفاع شود.