لغتنامه دهخدا
تزند. [ ت َ زَن ْ ن ُ ] (ع مص ) تنگ آمدن به جواب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). عاجز شدن از جواب . (از المنجد): سألته مسئلة فتزند؛ ای فتعسرالجواب علیه . (المنجد). || تنگ شدن سینه . (ازمتن اللغة). گرفتار شدن در امری و (به تنگ آمدن