تزیللغتنامه دهخداتزیل . [ ت َ زَی ْ ی ُ ] (ع مص ) پراکنده و متفرق شدن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پراکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تفرق . (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد).
تزییللغتنامه دهخداتزییل . [ ت َزْ ] (ع مص ) جدا وا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جداوا شدن . (زوزنی ). جدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). جدا کردن و پراکنده نمودن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفریق . (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد). جدا کردن . (از متن اللغة) <span
متزیللغتنامه دهخدامتزیل . [ م ُ ت َ زَی ْ ی ِ ] (ع ص ) پراکنده و متفرق شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به تزیل شود.
پراکندهلغتنامه دهخداپراکنده . [ پ َ ک َ / دَ / دِ ] (ن مف . ق ) متفرّق . کراشیده . متشتت . شَذَرمَذَر. مذرورة. منثور. نَشَر. منتشر. منتشره . پریشان . مُنفّض . مَبثوث . مُنْبّث . بَداد. بَدَد. متبدّد. شَت ّ. شتیت . (دهار). ولاو.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه ٔ برمکی ندیم فاضل و صاحب فنون و اخبار و نجوم و نوادر بود و ابونصربن المرزبانی اخبار و اشعار او را گ
متزیللغتنامه دهخدامتزیل . [ م ُ ت َ زَی ْ ی ِ ] (ع ص ) پراکنده و متفرق شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به تزیل شود.