تنبَستbody plugواژههای مصوب فرهنگستانشیئی که در مراحل آمادهسازی جسد برای پوشاندن اندامهایی مانند گوش و دهان به کار میرفت
تنگ بستلغتنامه دهخداتنگ بست . [ ت َ ب َ ] (ن مف مرکب ) (از: تنگ ، بار + بست ، مخفف ِ بسته ) صفت بار و کالا: تنگ بست فروختن ؛ فروختن در دکان نه در انبار که خرج برگردان و حمالی بر آن تعلق گیرد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
تقریب تنگبستtight-binding approximationواژههای مصوب فرهنگستانروشی تقریبی برای محاسبۀ ساختار نواری الکترونها در جسم جامد
تُنِ حجمیmeasurement tonne, measurement tonواژههای مصوب فرهنگستانواحدی که معادل چهل پای مکعب است و از آن برای بارهای حجمی استفاده میشود
فامتنوارۀ باکتریاییbacterial artificial chromosome, bacterial artificial chromosome-based plasmid, BACmidواژههای مصوب فرهنگستانفامتن مهندسیشدۀ مشتق از باکتری که برای همسانهسازی قطعات بزرگ دِنا بین 80 تا 350 جفت باز، قابل استفادۀ مجدد است اختـ . فاماب BAC
بیست بیستلغتنامه دهخدابیست بیست . (ق مرکب ) بیستگان . بیست تا بیست تا. به دسته های بیست تائی : دخترکان بیست بیست خفته بهر سوپهلو بنهاده بیست بیست بپهلو.منوچهری .