نان برشتیtoast, toast breadواژههای مصوب فرهنگستاننان ورقهشدۀ چهارگوشی که معمولاً آن را پس از برشته کردن مصرف کنند
توأدلغتنامه دهخداتوأد. [ ت َ ءَ ] (ع اِمص ) (از «ؤد») آهستگی و درنگی . تؤدة [ ت ُ ءَ دَ / ت ُءْ دَ ] مثله . (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). رزانت و تأنی . (از اقرب الموارد).
توادلغتنامه دهخداتواد. [ ت َ وادد ] (ع مص ) یکدیگر را دوست داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
توآتلغتنامه دهخداتوآت . (اِخ ) مجموعه ای از واحه های صحرای مرکزی افریقا که درجنوب غربی لاغوآت (بلوکی در الجزایر) واقع است . این واحه ها از سال 1901 م . بوسیله ٔ فرانسویها اشغال گردیده است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
طواطلغتنامه دهخداطواط. [ طُ ] (ع ص ) مرد شجاع . (منتهی الارب ). || (اِ) بعربی باشق است و خفاش را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ).