جدیدیلغتنامه دهخداجدیدی . [ ج َ ] (اِخ ) (بنو...) بطنی است از لواثه ، قبیله ای از بربر. حمدانی گوید: بنو جدیدی با اولاد قریش و اولاد زعازع گرد آمدند. و آنان مشهورترین مردمان روی زمین هستند. (از صبح الاعشی ).
جدیدیلغتنامه دهخداجدیدی . [ ج َ ] (اِخ ) محمدبن عبدک بخاری ملقب بجدیدی و آن منسوب است بسکة الجدید در بخارا، و مکنی به ابوعبداﷲ میباشد. وی از هانی بن نصر ومحمدبن اسماعیل بخاری روایت کند و ابواسحاق محمودبن اسحاق خزاعی از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).
تازه مسلمانلغتنامه دهخداتازه مسلمان . [ زَ / زِ م ُ س َ ] (ص مرکب ) نومسلمان . جدیدالاسلام . کسی که جدیداً اسلام آورده باشد.