خرتیریلغتنامه دهخداخرتیری . [ خ َرْ رَ ] (اِخ ) ابوزید (روزند) حمدون خرتیری دهستانی . از روات بود. وی از احمدبن جریر باباتی روایت کرد و ابراهیم بن سلیمان قومسی از او روایت دارد. (از معجم البلدان ). رجوع به انساب سمعانی شود.
ارابهرانAuriga, Aur, Charioteerواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) بین دو صورت فلکی دوپیکر و برساوش
خرتیریلغتنامه دهخداخرتیری . [ خ َرْ رَ ] (اِخ ) ابوزید (روزند) حمدون خرتیری دهستانی . از روات بود. وی از احمدبن جریر باباتی روایت کرد و ابراهیم بن سلیمان قومسی از او روایت دارد. (از معجم البلدان ). رجوع به انساب سمعانی شود.
خرتیریلغتنامه دهخداخرتیری . [ خ َرْ رَ ] (اِخ ) ابوزید (روزند) حمدون خرتیری دهستانی . از روات بود. وی از احمدبن جریر باباتی روایت کرد و ابراهیم بن سلیمان قومسی از او روایت دارد. (از معجم البلدان ). رجوع به انساب سمعانی شود.