درانجاملغتنامه دهخدادرانجام . [ دَ اَ ] (ق مرکب ) (از: در+ انجام ) در آخر. سرانجام . به آخر. بفرجام . باری .
دیرانجاملغتنامه دهخدادیرانجام . [ اَ ] (ص مرکب ) که دیر پایان پذیرد. که پایان گرفتنش زمان دراز گیرد.