ریوجاملغتنامه دهخداریوجام . [ وْ ] (اِ) بطلان شهوت . زهد و پرهیزگاری . عصمت و پاکدامنی . بازایستادن از کسب همه ٔ لذات . (از برهان ) (ناظم الاطباء). بطلان شهوت . (از انجمن آرا) (از آنندراج ).
رجاملغتنامه دهخدارجام . [ رِ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوهی دراز و سرخ است و سپاه ابوبکر در ایام رده به قصدرفتن به عمان بدانجا فرودآمد. (از معجم البلدان ).
رزاملغتنامه دهخدارزام . [ رَ ] (اِخ ) نام پدر ابواحمد محمد مروزی که از محدثین است . (از یادداشت مؤلف ).
رزاملغتنامه دهخدارزام . [ رَزْ زا ] (ع ص ) شیر قصدکننده و احاطه یافته بر شکار و بانگ کنان بر آن . (از اقرب الموارد).
رزاملغتنامه دهخدارزام . [ رِ ] (اِخ ) رزام بن مالک بن حنظلة. پدر قبیله ای است از تمیم . (آنندراج ) (منتهی الارب ).