زبرینهsupremumواژههای مصوب فرهنگستانبرای زیرمجموعهای مانند A از یک مجموعه مرتب S ، کوچکترین عضوی از S که از هیچ عضو A کوچکتر نباشد متـ . سوپرمم- کوچکترین کران بالا least upper bound
زبرانیلغتنامه دهخدازبرانی . [ زَ ب َ ] (اِخ ) زیدبن عبداﷲ فقیه منسوب است به زبران (قریه ای در جند یمن ). (منتهی الارب ) (تاج العروس ). و رجوع بزبران شود.
جبرانیلغتنامه دهخداجبرانی . [ ج ِ ] (اِخ ) احمدبن هبةاﷲبن سعداﷲ مکنی به ابی ابوالقاسم و ملقب به التاج .منسوب به جبرین قورسطایا است . (از معجم البلدان ).
جبرانیلغتنامه دهخداجبرانی . [ ج ِ ] (اِخ ) سعیدبن سعداﷲبن مقلدبن احمدبن هبةاﷲبن سعداﷲمنسوب به جبرین قورسطایا است . (از معجم البلدان ).
جبرانیلغتنامه دهخداجبرانی . [ ج ِ ] (اِخ ) سعیدبن سعیدبن صالح بن مقلدبن عامربن علی ... برادر ابوعبادةالولیدبن عبیدالبحتری شاعر است . وی شاعر و نحوی فاضلی است و حوزه ٔ درسی و جامع حلب داشت و بسال 561 متولد شده . (از معجم البلدان ).
شعاع طیفیspectral radiusواژههای مصوب فرهنگستانبرای عضوی از یک جبر، زبرینة مجموعة همة قدرمطلقهای اعضای طیف آن عضو
شبکه 2latticeواژههای مصوب فرهنگستانیک مجموعۀ جزئاً مرتب (partially ordered set) که هر زیرمجموعۀ دوعضوی آن زبرینه و زیرینه داشته باشد
مشخصۀ کوژیcharacteristic of convexityواژههای مصوب فرهنگستانبرای فضای هنجیدۀX ، زبرینۀ همۀ عددهای نامنفی که بهازای آنها هنگ تحدب برابر با صفر است متـ . مشخصۀ تحدب