شیرجامهلغتنامه دهخداشیرجامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (برهان ). پستان . (فرهنگ جهانگیری ). || آوندی که شیر در آن کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ).
جامه شورانلغتنامه دهخداجامه شوران . [م َ / م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 32 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه کنار رودخانه ٔ قره سو این دهکده در دشت قرار دارد و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن <s
طاقلغتنامه دهخداطاق . (اِ) سقف محدب . آسمانه . درونسو یا جانب انسی سقف . سقفی چون خرپشته کرده . عقد (طاق بنا). (منتهی الارب ) : به یک دست ایوان یکی طاق دیدز دیده بلندی او ناپدید. فردوسی .همه خانه سرگین بد از گوسفندیکی طاق بر پ