شتلةلغتنامه دهخداشتلة. [ ش َ ل َ ] (ع اِ) روییدنی که از جایی برکنند تا جایی دیگر کارند، چون سبزه و جز آن . (از محیط المحیط).- شتلةالسم ؛ گیاه دافع سموم .- شتلة قرنفل ؛ نام درختی است .- شتلةالقطن ؛ علف پنبه
پیستلهلغتنامه دهخداپیستله . [ ت ُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) پیستوله . از سلاحهای ناریه ٔ دستی . طپانچه . و این نام بدانجهت آنرا داده اند که گویند نخست بار در شهر پیستوای ایتالیا ساخته شده است .
شثلةلغتنامه دهخداشثلة. [ ش َ ل َ ] (ع ص ) پای ستبرکه گوشت آن بر روی هم انباشته است . (از ذیل اقرب الموارد). || انگشتی درشت . (مهذب الاسماء).
شتللغتنامه دهخداشتل . [ ش َ ] (ع اِ) نام گیاهی است که نهال آن را مانند یک درخت از جایی به جایی دیگر برند. نهال جوان . (از دزی ج 1 ص 727). رجوع به شتلة شود.