لغتنامه دهخدا
شعلاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشعل . استری که در دم آن سپیدی بود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأنیث اشعل . (یادداشت مؤلف ) (اقرب الموارد). مؤنث اشعل ، و اگر تمام دم سپید باشد آنرا اصبغ نامند. (از آنندراج ). و رجوع به اشعل شود. || رنگی از رنگهای چشم . (یادداشت مؤلف ).