شناوۀ نشانگذارdan buoyواژههای مصوب فرهنگستانشناوهای که از آن در عملیات مینروبی برای مشخص کردن مسیر یا منطقۀ مینروبیشده استفاده میشود
شناوهbuoyواژههای مصوب فرهنگستانجسم کوچک شناوری که به کف دریا مهار میشود و از آن برای علامتگذاری در آبراهها و سواحل بهمنظور هشدار دادن به کشتیها دربارۀ وجود صخره و سایر موانع زیر آب استفاده میشود متـ . بویه
شناوۀ روگاهfairway buoy, mid-channel buoyواژههای مصوب فرهنگستانشناوه/ بویهای که روگاه را در آبراه مشخص میکند متـ . بویۀ روگاه
شناوۀ صوتیsonobuoyواژههای مصوب فرهنگستانفرستنده ـ گیرندۀ صوتی کوچکی که از هواگَرد بر سطح آب رها میکنند تا صدای زیردریایی را ردگیری و به هواگَرد ارسال کند
شناوة گازیgas buoyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شناوه/ بویه که چراغ آن با گاز روشن میشود متـ . بویة گازی
شناوۀ لنگرanchor buoyواژههای مصوب فرهنگستانبویۀ کوچکی برای نشان دادن موقعیت لنگر، زمانی که لنگر در بستر دریا قرار دارد متـ . بویۀ لنگر