ضائقدیکشنری عربی به فارسیبستوه اوردن , عاجز کردن , اذيت کردن , حملا ت پي درپي کردن , خسته کردن , شانه کردن , سخت بازپرسي کردن از , سوال پيچ کردن , بباد طعنه گرفتن , شانه , بيحوصله کردن
داغ بالای داغلغتنامه دهخداداغ بالای داغ . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از رسیدن مصائب پی درپی است . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). دردی پس دردی . رنجی پس رنجی دیگر. تعب و المی بدنبال الم و تعبی دیگر.
مضائقلغتنامه دهخدامضائق . [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مضیق . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). جاهای تنگ . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مضایق شود.