طیسهلغتنامه دهخداطیسه . [ طَ / طِ س َ / س ِ ] (اِ) بستر و بالین را گویند.(برهان ) (آنندراج ). و رجوع به ص 166 ج 2 شعوری شود.
تسه تسهلغتنامه دهخداتسه تسه . [ ت ِ س ِ ت ِ س ِ ] (اِ) نوعی مگس آفریقایی از جنس گلوسین که موجب انتشار بیماری خواب میگردند.
تسه تسهفرهنگ فارسی عمیدحشرهای افریقایی شبیه مگس که ناقل تریپانوزوم افریقایی است و با نیش زدن به انسان و بعضی جانوران آنها را به بیماری خواب مبتلا میکند.
تیسیهلغتنامه دهخداتیسیه . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش خمام است که در شهرستان رشت واقع است و در حدود 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تیسیةلغتنامه دهخداتیسیة. [ ت َ سی ی َ ] (ع اِ) تکبر و بزرگ منشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تیسوسیة شود.