عقرمالغتنامه دهخداعقرما.[ ع َ رَ ] (اِخ ) عقرماء. (منتهی الارب ). جایگاهی است در یمن . (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ). عقرمی .
عقرمیلغتنامه دهخداعقرمی . [ ع َ رَ می ی ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ). عقرما. و رجوع به عقرما شود.
ابراهیم اکرمیلغتنامه دهخداابراهیم اکرمی . [ اِ م ِ اَ رَ ] (اِخ ) یکی از شعرای اخیر عرب . مولد او دمشق و تولیت قبر محیی الدین با او بود. او را دیوانی است بنام مقام ابراهیم . در سال 1047 هَ .ق . وفات کرده است .
عکرمةلغتنامه دهخداعکرمة. [ ع ِ رِ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ازدی ، مکنی به ابوعبداﷲ. تابعی است . و رجوع به ابوعبداﷲ (عکرمة...) شود.
عقرمیلغتنامه دهخداعقرمی . [ ع َ رَ می ی ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ). عقرما. و رجوع به عقرما شود.