علوفنلغتنامه دهخداعلوفن . [ ] (معرب ، اِ) کلمه ٔ یونانی مَیفُختَج است که آن آب انگور است در شرایط و حالتی خاص . رجوع به میفختج شود. (از مخزن الادویة).
الفانلغتنامه دهخداالفان . [ اَ ] (ع عدد، ص ، اِ) دو هزار. تثنیه ٔ الف در حالت رفع. رجوع به الف و اَلفَین شود.
الفینلغتنامه دهخداالفین . [ اَ ف َ ] (ع عدد، ص ، اِ) دو هزار. تثنیه ٔ اَلف در حالت نصب و جر. اَلفان . اَلفَی : سال سیصد سرخ می خور سال سیصد زردمی لعل می الفین شهر والعصیر الفی سنه .منوچهری .