عملکردیلغتنامه دهخداعملکردی . [ ع َ م َ ک َ ] (حامص مرکب ) محصول کردن . ثمره و عایدی دادن اراضی : شغل مشارالیه [ ضابطه نویس ] آن است که محصولات و مستغلات دیوانی ... و جهات عملکردی ممالک ، احضار... (تذکرةالملوک ص 41).
خواص عملکردیfunctional propertiesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از خواص مادۀ غذایی که بر رفتار آن ماده و مادهای که به آن افزوده میشود اثر میگذارد
ارزش عملکردیearned value, budgeted cost of work performedواژههای مصوب فرهنگستانهزینۀ کار انجامشده برحسب بودجۀ تخصیصی
کالبدشناسی عملکردیfunctional anatomy, morphophysiology, physiological anatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به رابطۀ میان اندامها و عملکرد طبیعی آنها میپردازد
خواص عملکردیfunctional propertiesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از خواص مادۀ غذایی که بر رفتار آن ماده و مادهای که به آن افزوده میشود اثر میگذارد
ارزش عملکردیearned value, budgeted cost of work performedواژههای مصوب فرهنگستانهزینۀ کار انجامشده برحسب بودجۀ تخصیصی
کالبدشناسی عملکردیfunctional anatomy, morphophysiology, physiological anatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به رابطۀ میان اندامها و عملکرد طبیعی آنها میپردازد
خواص عملکردیfunctional propertiesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از خواص مادۀ غذایی که بر رفتار آن ماده و مادهای که به آن افزوده میشود اثر میگذارد
ارزش عملکردیearned value, budgeted cost of work performedواژههای مصوب فرهنگستانهزینۀ کار انجامشده برحسب بودجۀ تخصیصی
کالبدشناسی عملکردیfunctional anatomy, morphophysiology, physiological anatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به رابطۀ میان اندامها و عملکرد طبیعی آنها میپردازد
مدیریت ارزش عملکردیearned value management, EVMواژههای مصوب فرهنگستانفعالیتی مدیریتی برای همسازی گستره و زمانبندی و منابع و نیز اندازهگیری عینی عملکرد پیشرفت پروژه