دهانهپوشبندhatch bar 1, hatch clamping beamواژههای مصوب فرهنگستانبستی متشکل از الوارهای چوبی یا تسمههای فلزی که بر روی دهانهپوش نصب و گاه پیچ میشود تا از باز شدن و جابهجایی دهانهپوش براثر باد و دیگر عوامل طبیعی جلوگیری شود
قانون گاوسGauss' lawواژههای مصوب فرهنگستانیکی از نشانههای سطح زیرین لایه که معمولاً در ابعاد کوچکتر از یک متر دیده میشود و شامل فرورفتگیهای حبابیشکل کمابیش عمیق و برآمدگیهای نامنظمی است که حاصل فرورفتگی ذرات آواری ماسه و ذرات درشتتر در بستر گِلی یا رُسی است
نگاشت گاوسGauss mapواژههای مصوب فرهنگستاننگاشتی که به هر نقطه از رویه، بُردارِ قائم یکة همان نقطه را نسبت میدهد
نقطههای گاوسGauss pointsواژههای مصوب فرهنگستاننقطههای کانونی و گرهی و اصلی در هر عدسی یا سامانۀ عدسیها متـ . نقطههای اساسی cardinal points
زهوار دهانهپوشhatch batten, battening bar, hatch bar 2, battening ironواژههای مصوب فرهنگستانتسمهای فلزی که از آن برای محکم کردن دهانهپوش استفاده میکنند
عوشرلغتنامه دهخداعوشر. [ ع َ / عُو ش َ ] (اِ) نامی است که در اهواز به استبرق دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). استبرق ، که نوعی درخت است . رجوع به استبرق شود.
عوشرلغتنامه دهخداعوشر. [ ع َ / عُو ش َ ] (اِ) نامی است که در اهواز به استبرق دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). استبرق ، که نوعی درخت است . رجوع به استبرق شود.
درعوشلغتنامه دهخدادرعوش .[ دِ ع َ ] (ع ص ) قوی : بعیر درعوش ؛ شتر قوی و شدید (فقط در لسان ضبط شده است ). (از ذیل اقرب الموارد).
چنگ ربعوشلغتنامه دهخداچنگ ربعوش . [ چ َ گ ِ رُ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) همان چنگ مشهور است که مینوازند و از این جهت ربع وش گفته اند که شباهتی به ربع دایره ٔ اصطرلاب دارد : چنگی آفتاب روی از پس ارتفاع می چنگ نهاده ربعوش بر بر و چهره بربری .خا
رعوشلغتنامه دهخدارعوش . [ رَ ] (ع ص ) ماده شتر سرلرزان از کلانسالی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شمعوشلغتنامه دهخداشمعوش . [ ش َ وَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) شمعوار. شمعسان . چون شمع سوزان و فروزان و رخشان : شمعوش پیش رخ شاهد یاردمبدم شعله زنان می سوزم . سعدی .رجوع به شمعسان و شمعوار شود.
قعوشلغتنامه دهخداقعوش . [ ق َع ْ وَ ] (ع ص ) مرد سبک و چست . (منتهی الارب ). خفیف . (اقرب الموارد). || شتر درشت اندام شگرف . (منتهی الارب ). البعیر الغلیظ. (اقرب الموارد).