عَيْنَاکَفرهنگ واژگان قرآندو چشمت ( در اصل عينان بوده که چون مضاف واقع شده است نون آن حذف گرديده است)
حناقلغتنامه دهخداحناق . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حَنَق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به معنی خشم و شدت خشم . رجوع به حنق شود.
حناکلغتنامه دهخداحناک . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حُنکَه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به حنکة شود. || رشته ٔ حنک بند. ریسمانی که بدان حنک بندند. || لبیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لواشه . (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه در کام ستور کنند. (مهذب الاسماء). || چوب یا دوال که میخهای پالان بوی است
عناکلغتنامه دهخداعناک . [ ع َ ] (ع اِ) ریگ توده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریگ و شن توده شده .
هناکدیکشنری عربی به فارسیانجا , درانجا , به انجا , بدانجا , در اين جا , دراين موضوع , ان مکان , انسو , انطرف , واقع در انجا , دور
ذی قارلغتنامه دهخداذی قار. (اِخ ) (برقة...) نام موضعی است در شعر ذیل : لقد خبرت عیناک یوما بحبهاببرقة ذی قار و قدکتم الصدر. (از معجم البلدان ).تبه شد لشکرش در حرب ذی قارعقابش را کبوتر زد بمنقار.نظامی .<b
ابن شیرویهلغتنامه دهخداابن شیرویه . [ اِ ن ُ رو ی َ ] (اِخ ) ابومنصور اسپهبد دوست بن محمد دیلمی . از مشاهیر ادباء. او در آغاز مذهب شیعه داشت و سب ّصحابه روا میشمرد و سپس از آن مذهب بازآمد. وفات اوبه سال 469 هَ .ق . بوده است و قطعه ٔ ذیل از اوست :یاطالب التزویج
زاکیلغتنامه دهخدازاکی . (اِخ ) ابن کامل قطیفی مکنی به ابوالفضائل و ملقب به اسیرالهوی و مهذب هبتی شاعر متوفی 546 هَ . ق . است . وی شاعری رقیق الشعر، ادیب و فاضل بود. و این چند بیت نمونه ای از اشعار اوست :عیناک لحظهما امضی من القدرو مهجتی منهما اضحت علی
قاضی هبةالغتنامه دهخداقاضی هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمد مدتی متولی قضاء حلب و نواحی آن و بسیار محترم و جلیل القدر بوده است . نسب وی به ابوجراده از اصحاب حضرت امیر موصول و اشعار او در نهایت فصاحت و بلاغت و حاوی دقت معنی و حلاوت و ملاحت لفظ است . او راست :و ما الذل ّ الا ان تبیت م
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن وضاح مولی بن الاشقر. احمدبن سلیمان طوسی گوید: وی از زبیربن بکار و زبیر از خالدبن وضاح و خالد از عبدالاعلی بن عبیداﷲبن محمدبن صفوان الجمحی روایت کند که روزی مهدی ضمن راه از ابوعبیداﷲ و عمربن بزیغ پرسید: مناسب ترین بیت عرب چیست ؟ ابوعبیداﷲ گفت : این قول