فراهینانلغتنامه دهخدافراهینان . [ ف َ ] (اِخ ) از قرای مرو. (از معجم البلدان ). قریه ای است در چهارفرسخی مرو. (سمعانی ).
فراهینانیلغتنامه دهخدافراهینانی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب است به فراهینان . (سمعانی ). رجوع به فراهینان شود.
فراژنگانmetagenomeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ ژنگانی همۀ ریزگانهایی که در طبیعت یا در یک محیط خاص وجود دارند
فراهینانیلغتنامه دهخدافراهینانی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب است به فراهینان . (سمعانی ). رجوع به فراهینان شود.
فراهینانیلغتنامه دهخدافراهینانی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب است به فراهینان . (سمعانی ). رجوع به فراهینان شود.