فردیسازیشدهindividualized1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی گروه اجتماعی یا پدیدهای که در آن فرایند فردی کردن رخ داده است
فرضیۀ همسازی نقش ـ جنسیتgender-role congruency hypothesisواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که در چارچوب آن هنگامیکه زنان شیوههای رهبری مردانه را در پیش میگیرند، با ارزیابی منفی مواجه میشوند
فریدیلغتنامه دهخدافریدی . [ ف َ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب از ایلات پنجگانه ٔ فراس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
اِتّجاهٌ شخصي (فردي)دیکشنری عربی به فارسیگرايش فردي (انفرادي) , جهت گيري فردي (انفرادي) , سمتگيري فردي (انفرادي)
فردیسازیشدهindividualized1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی گروه اجتماعی یا پدیدهای که در آن فرایند فردی کردن رخ داده است