فردیسازیشدهindividualized1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی گروه اجتماعی یا پدیدهای که در آن فرایند فردی کردن رخ داده است
فردیشدهindividualized2واژههای مصوب فرهنگستانویژگی جامعه یا پدیدهای که فرایند فردی شدن را طی کرده است
فرضیۀ همسازی نقش ـ جنسیتgender-role congruency hypothesisواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که در چارچوب آن هنگامیکه زنان شیوههای رهبری مردانه را در پیش میگیرند، با ارزیابی منفی مواجه میشوند
اِتّجاهٌ شخصي (فردي)دیکشنری عربی به فارسیگرايش فردي (انفرادي) , جهت گيري فردي (انفرادي) , سمتگيري فردي (انفرادي)