خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرزی
/ferzi/
معنی
چابکی؛ چالاکی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تردستی، جلادت، چابکی، چالاکی، شطارت ≠ کندی
دیکشنری
briskness, reflexes, speediness, zap
-
جستوجوی دقیق
-
فرزی
واژگان مترادف و متضاد
تردستی، جلادت، چابکی، چالاکی، شطارت ≠ کندی
-
فرزی
لغتنامه دهخدا
فرزی . [ ف َ ] (اِ) به معنی فرزین است که بیاید. (آنندراج ). رجوع به فرزان و فرزین شود.
-
فرزی
لغتنامه دهخدا
فرزی . [ ف ِ ] (حامص ) سرعت . (یادداشت به خط مؤلف ). || چابکی . چالاکی . چستی . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
فرزی
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ) نک فرزین .
-
فرزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه] ferzi چابکی؛ چالاکی.
-
فرزی
واژهنامه آزاد
خوب زندگی کردن - کسی که خوب زندگی می کند
-
فرزی
واژهنامه آزاد
فرزی بک کلمه مرکب متشکل از "فر" به معنی شکوه،جلال و والایی و "زی" به معنی زیستن و زندگانی است. به عبارت دیگر "فرزی" به معنی "با شکوه زیستن" می باشد.
-
فرزی
واژهنامه آزاد
کلمه ای ترکیبی است به معنای باشکوه زیستن: فَر+زی که فَر به معنای «باشکوه» و زی همان بن مضارع از مصدر «زیستن» .
-
واژههای همآوا
-
فرضی
واژگان مترادف و متضاد
موهوم، نظری، واهی ≠ حقیقی
-
فرضی
فرهنگ واژههای سره
پندارین
-
فرضی
لغتنامه دهخدا
فرضی . [ ف َ رَ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمدبن احمدبن محمدبن علی بن مهران الفرضی المقری ٔ البغدادی ، مکنی به ابواحمد. امامی فاضل و پرهیزگار و ثقه بود. از قاضی ابوعبداﷲ محاملی و یوسف بن یعقوب بن اسحاق البهلول و جز آنان حدیث شنید. ابومحمد الخلال و ابوالقاسم ...
-
فرضی
لغتنامه دهخدا
فرضی . [ ف َ رَ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی القلصادی ، مکنی به ابوالحسن . او را کتابی در فرائض مذاهب چهارگانه ٔ سنت است به نام «شرح فرائض الشیخ خلیل الممالکی ». (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1445).
-
فرضی
لغتنامه دهخدا
فرضی . [ ف َ رَ ضی ی ] (ع ص نسبی ) دانای علم فرائض . (منتهی الارب ). فرایضی . (سمعانی ). العارف بالفرائض . (اقرب الموارد). رجوع به فرایض و فرایضی شود.
-
فرضی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (ص نسب .) تصوری ، خیالی .