لغتنامه دهخدا
کرنگ . [ ک ُ رَ ] (اِ) رنگی است اسب و استر را. (جهانگیری ). اسب آل را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). اسب سرخ رنگ . (غیاث ) (آنندراج ). کرند. کرنده . کرن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). زیوری از زیورهای اسب . اسب اشقر. (یادداشت مؤلف ) : تبارک اﷲ از آن