قهقوهلغتنامه دهخداقهقوه . [ ق َ ] (اِخ ) شهرستانی است به مصر. (منتهی الارب ). شهرستانی است در صعید مصر. (از معجم البلدان ).
قهقاعلغتنامه دهخداقهقاع . [ ق ِ ] (ع مص ) خندیدن خرس . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). قهقهه ٔ خرس : قهقع الدب قهقاعاً؛ ضحک . (اقرب الموارد).