متفقرةلغتنامه دهخدامتفقرة. [ م ُ ت َ ف َق ْ ق ِ رَ ] (ع ص ) ارض متفقرة؛ زمینی که دارای چاه و گودال بسیار باشد. (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
متفکرةلغتنامه دهخدامتفکرة. [ م ُ ت َ ف َک ْ ک ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث متفکر.- قوه ٔ متفکره ؛ قوه ای را گویند که شخص در ذهن خود بدان قوه ترتیب اموری دهد جهت رسیدن به مقصود و سنباد نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفکر و متفکر شود.