محرثلغتنامه دهخدامحرث . [ م ُ رَ ] (ع ص ) ستور لاغر شده از بسیاری کار و راندن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
محردلغتنامه دهخدامحرد. [ م َ رِ ] (ع اِ) مفصل گردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جای پالان از پشت . || جای بریدن . (منتهی الارب ).
محردلغتنامه دهخدامحرد. [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) گوشه نشین . کناره گزین . (از اقرب الموارد). || کج کننده ٔچیزی و خماننده ٔ آن به هیئت طاق . || دسته ٔ نی بر دیوار حظیره بندنده برای زینت . || پناه گیرنده به وردوک خمیده ٔ کژ. (از منتهی الارب ).
خدیجهلغتنامه دهخداخدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت ابی محمد عبداﷲبن سعید شنجالی . از فضلا و زنان محمد محدثه بود که از شنجاله برخاست و شنجاله از شهرهای اسپانیا است در 298 هزارگزی محریط قرار دارد. (از حلل سندسیه ج 2 ص <span class=