مستعلبلغتنامه دهخدامستعلب . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعلاب . گوشت برگردیده بوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استعلاب شود.
مستحلبلغتنامه دهخدامستحلب . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحلاب . دوشیده شده . (اقرب الموارد). رجوع به استحلاب شود.
مستحلبلغتنامه دهخدامستحلب . [ م ُ ت َل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحلاب . دوشیدن خواهنده . (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به استحلاب شود.