لغتنامه دهخدا
جریر. [ ج َ ] (ع اِ) مهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهار یا آنچه بخصوص از پوست تافته شده و بر بینی اسب و شتر سخت کنند. (از متن اللغة). و منه خلو بین جریر والجریر ای اترکوا له زمامه . (ازاقرب الموارد). || رسن چرمین گلوی شتر یارسنی که شتر را بجای افسار باشد. (م