خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفروز
/mafruz/
معنی
جداکردهشده؛ چیزی که از چیز دیگر بریده و جدا شده باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تحدید، تفکیک، جدا، محدود، افرازشده، مفروزه
۲. پراکنده ≠ مشترک، مشاع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفروز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mafruz جداکردهشده؛ چیزی که از چیز دیگر بریده و جدا شده باشد.
-
مفروز
واژگان مترادف و متضاد
۱. تحدید، تفکیک، جدا، محدود، افرازشده، مفروزه ۲. پراکنده ≠ مشترک، مشاع
-
مفروز
لغتنامه دهخدا
مفروز. [ م َ ] (ع ص ) جداکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پراکنده و جداکرده و دورکرده . (ناظم الاطباء). جداکرده شده . معین شده . (از اقرب الموارد). || ملکی که سهام مالکان مشترک آن تعیین و حدود آن مشخص شده باشد، مقابل مشاع . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ...
-
مفروز
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - پراکنده ، جدا کرده . 2 - دور کرده . 3 - تحدید حدود شده .
-
واژههای مشابه
-
مفروز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، تفکیک کردن ۲. تحدید کردن، تحدیدحدود کردن
-
واژههای همآوا
-
مفروض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mafruz فرضشده؛ واجب.
-
مفروض
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرضیپنداشته، تصورشده ۲. فرضشده ۳. واجب، واجبشده
-
مفروض
لغتنامه دهخدا
مفروض . [ م َ ] (ع ص ) واجب و فریضه کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فرموده ٔخدای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه خدا بر بندگان خود واجب ساخته است . (از اقرب الموارد). || فرض کرده شده . (غیاث ) (آنندراج )...
-
مفروض
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) واجب کرده شده . 2 - (ص .) فرض شده .
-
مفروض
دیکشنری فارسی به انگلیسی
given
-
جستوجو در متن
-
appointed share
حقوق
سهم مفروز ، حصه مفروز
-
separate
ریاضی و آمار
مجزّا کردن ، جدا کردن ، تفکیک کردن ، مفروز کردن ، مفروز شدن ؛ جدا ، م ...